فقه ویژه مدیران۱۰

فقه ویژه مدیران(بخش۱۰)

اهمیت بیت‏ المال‏

   درباره اهمیت بیت‏المال همین اندازه بس که در همه آیه‏هایى که از اموال متعلق به آن‏سخن به میان آمده است، نام مبارک خداوند نیز به چشم مى‏خورد.

   در آیه شریفه مربوط به انفال «۳» یادآور مى‏شود که این اموال از آن خدا وپیامبر است، آنجا که مى‏فرماید:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْانْفالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ»

درباره انفال از تو مى‏پرسند، بگو: انفال از آن خدا و رسول است.

در آیه شریفه مربوط به «فى‏ء» نیز همین موضوع دیده مى‏شود، آنجا که مى‏فرماید:

«مآ افآءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ اهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُربى‏ وَالْیَتامى‏ وَالْمَساکینِ وَابْنِ السَّبیلِ کَىْ لا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ …»

   آنچه خدا از اموال کافرانِ دیار به رسول خود غنیمت داد، متعلق به خدا و رسول و خویشاوندان رسول و یتیمان و فقیران و رهگذران است. این حکم براى آن است که دولت توانگران را نیفزاید.

   در آیه مربوط به خمس نیز مى‏بینیم که خداوند متعال سهمى از آن را به خود اختصاص داده مى‏فرماید:

«وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شىْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى‏ القُرْبى‏ وَالْیَتامى‏ وَالْمَساکینِ وَابْنِ السَّبیلِ إنْ کُنْتُمْ امَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مآ انْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَاللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیرٌ»

   و بدانید که هر چه به شما غنیمت رسد، خمس آن، خاصِّ خدا و رسول و خویشان او ویتیمان و فقیران و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود محمد صلى الله علیه و آله در روز فرقان و روزى که دو سپاه (کفر و اسلام در جنگ بدر) روبه‏رو شدند نازل فرمود ایمان دارید، و بدانید که خدا بر هر چیز تواناست. البته خداوند متعال بى‏نیاز مى‏باشد و احتیاج، از ساحت قدس ربوبى به دور است. بنابراین ذکر تعلق اموال به خداوند بزرگ براى چند منظور مى‏تواند باشد. نخست براى نشان دادن اهمیت موضوع اموال عمومى و سپس تأکید بر این مطلب که حق تصرف در آن اموال براى مردم تنها به دستور خداوند ثابت مى‏شود و باید طبق موازینى که از سوى حضرت حق در این باره معین شده تقسیم گردد. بنابراین منازعه بر سر مالکیت چنین اموالى و یا در اختیار گرفتن آنها از سوى گروهى خاص مفهوم ندارد. مال از آن خداوند است و شیوه توزیع و چگونگى استفاده از آن نیز به‏وسیله پروردگار بیان گردیده است.

   آیه‏هاى شریفه یاد شده به انسان‏ها هشدار مى‏دهد که اندیشه دست درازى به اموال عمومى را در سر نپرورانند و تنها به حقى که قانون و شرع برایشان در نظر گرفته بسنده کنند. به همین دلیل است که مى‏بینیم‏ پیشوایان بزرگ دین از جمله پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان على علیه السلام، در نگهدارى اموال بیت‏المال آن همه دقت به خرج مى‏دهند و هر گونه استفاده شخصى از آن را ممنوع مى‏شمرند.

   نقل شده است که شرکت کنندگان در جنگ حنین پس از دیدن اموال غنیمتى به‏سوى رسول خدا صلى الله علیه و آله هجوم آوردند و خواستار تقسیم هر چه سریع‏تر آنها شدند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله که آزمندى و پافشارى آنان را دید در پاسخ چنین فرمود:

   … به خدا قسم که اگر شما را به شماره درختان «تِهامه» گوسفند و شتر باشد همه را بر شما قسمت مى‏کنم و در من بخلى و ترسى و دروغى نخواهید یافت.

   سپس پهلوى شترى ایستاد و پاره‏اى کرک با دو انگشت خود از کوهان شتر برگرفت و آن را بلند کرد و گفت:

   اى مردم به خدا قسم که از غنایم شما و از این پاره کرک جز خمس آن حقى ندارم وخمس هم به شما باز مى‏گردد. پس حتى نخ و سوزن را هم بیاورید که خیانت در غنیمت، روز قیامت براى خیانتکار [موجب‏] ننگ و آتش و بدنامى است.

   این سخن چنان تأثیرى بر حاضران گذاشت که مردى از انصار گروهه‏اى [: گلوله‏اى‏] نخ مویین را آورده و گفت:

اى رسول خدا، این گروهه را برداشتم که پالان شتر خود را با آن، بدوزم، چه پشت شترم زخم شده بود.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اما حق من از این گروهه مال تو باشد.

مرد انصارى گفت:

اگر کار به این سختى است نیازى به آن ندارم.

و آن را میان غنایم انداخت.

   آرى، حتى نخ و سوزن و یک گروهه نخ مویى را هم نمى‏توان بدون اجازه و پیش از تقسیم تصرف کرد. شاید باورکردنى نباشد، اما حقیقت دارد.

   امیر مؤمنان، على علیه السلام در پاسخ عبدالله بن زمعه که از آن حضرت درخواست مالى کرده بود، فرمود:

«إنَّ هذَا المالَ لَیْسَ لى‏ وَ لالَکَ وَ إِنَّما هُوَ فَیْى‏ءٌ لِلْمُسْلِمینَ وَ جَلْبُ أَسْیافِهِمْ، فَإِنْ شَرِکْتَهُمْ فِى حَرْبِهِمْ کانَ لَکَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَناهُ أَیْدِیهِمْ لا تَکُونُ لِغَیْرِ أَفْواهِهِمْ»

   این مال نه از آن من است و نه از آن تو، بلکه غنیمت مسلمانان و دست آورد شمشیرهاى ایشان است. پس اگر با آنها در کارزارشان شریک بوده‏اى تو را هم مانند آنان نصیب و بهره مى‏رسد و اگر نه، چیده دست‏هاى آنان براى دهن‏هاى دیگران نمى‏باشد!

   در جاى دیگر آن حضرت عدم رعایت مساوات در تقسیم بیت‏المال را ستم و غصب مى‏شمرد و درباره پى‏آمدهاى چنین کارى مى‏فرماید:

«وَاللَّهِ لَأَنْ أَبیتَ عَلى‏ حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، وَ أُجُرَّ فِى الْأَغْلالِ مُصَفَّداً، أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یَومَ القِیامَهِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِباد و غاصِباً لِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْحُطامِ، وَ کَیْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ یُسْرِعُ إِلَى الْبِلى‏ قُفَولُها و یَطُولُ فِى الثَّرى‏ حُلُولُها»

   به خدا سوگند اگر شب را بیدار بر روى خار سعدان بگذرانم و مرا در غُل‏ها بسته بکشند، محبوب‏تر است نزد من از اینکه خدا و رسول را روز قیامت ملاقات کنم درحالى‏که بر بعضى از بندگان ستم کرده چیزى از مال دنیا غصب کرده باشم! و چگونه به کسى ستم روا دارم براى نفسى‏که با شتاب به کُهنگى و پوسیدگى باز مى‏گردد و در زیر خاک ماندنش به درازا مى‏کشد.

   آن حضرت تسامح در اموال بیت‏المال را ناروا مى‏داند و رعایت خویشاوندى، حتى نسبت به برادر تهیدست و عیالمندش، عقیل، را مردود مى‏شمرد و داستان آمدن وى را نزد خودش چنین نقل مى‏فرماید:

   سوگند به خدا (برادرم) عقیل را در فقر و پریشانى شدیدى دیدم که یک مَن گندم (ازبیت‏المالِ) شما را از من درخواست نمود و کودکانش از شدت پریشانى موهاى‏شان غبار آلوده و رنگ‏هاشان تیره مى‏نمود، مانند آنکه رخسارشان با نیل سیاه شده بود، و عقیل براى درخواست خود تأکید کرده سخنش را تکرار مى‏کرد و من‏گفتارش را گوش مى‏دادم. او گمان مى‏کرد که من دین خود را به او فروخته از روش خویش دست برمى‏دارم و به تقاضایش گردن مى‏نهم. پس آهن پاره‏اى براى او سرخ کرده نزدیک تَنَش بردم تا عبرت گیرد. هنگامى که از درد مانند بیمار ناله و شیون کرد و نزدیک بود از اثر آن بسوزد، به او گفتم: اى عقیل مادران در سوگ تو بگریند، آیا از آهن پاره‏اى که آدمى آن را براى بازى خود سرخ کرده ناله مى‏کنى و مرا به سوى آتشى که خداوند قهار آن را از روى خشم افروخته مى‏کشانى؟ آیا تو از این رنج مى‏نالى و من از آتش دوزخ ننالم؟

   حضرت امام خمینى که خود از پروردگان مکتب علوى است و در زندگى خصوصى و اجتماعى‏شان بسیار رعایت اموال بیت‏المال را مى‏کردند نیز در این باره گفتارى دارند که بازگو کردنش در اینجا خالى از فایده نیست. سخن ایشان از آن رو که به زمان ما نزدیک است و مثال‏ها و نمونه‏هاى ملموس را ذکر مى‏کنند حایز اهمیتى ویژه است. ایشان طى بیاناتى در جمع رئیس جمهور و مقام‏هاى وقت مملکتى، سفرا و کارداران کشورهاى خارجى مقیم تهران، به مناسبت عید سعید غدیر درباره اهمیت بیت‏المال چنین فرموده‏اند:

   … ما چه کنیم با بیت‏المال مسلمین؟ وظیفه حکومت‏ها چیست با بیت‏المال مسلمین؟ این مسأله، مسأله آن نیست که در آن وقت و در حکومت حضرت امیر باشد. این دستوراست در طول تاریخ براى کسانى که متکفل حکومت هستند، که تا اندازه ممکن در بیت‏المال تصرف نکنند. یک دِرهمش در آن طرف حساب دارد. باید حساب‏ بدهیم. باید در پیشگاه خداى تبارک و تعالى در کارهایى که مى‏کنیم، تصرف‏هایى که در بیت‏المال مى‏کنیم، باید بعد حساب بدهیم، چرا؟ زیاده‏روى شده باشد مجازات دارد. عدالت شده باشد، مجازات خیر دارد. بیت‏المال مسلمین را بزرگ بشمارید.

   حکومت‏هاى اسلامى بیت‏المال مسلمین را براى جلال و جبروت خودشان صرف نکنند. بیت‏المال مسلمین صرف آن چیزى بشود که براى مسلمین است. وزارتخانه‏ها وقتى که مى‏بینند که کارمند بیت‏المال مسلمین هستند و از آنجا حقوق مى‏گیرند و ارتزاق مى‏کنند و اداره، اداره بیت‏المال مسلمین است، حتى در آن مسائلى که حضرت امیر گفته ملاحظه کنند، کوچک نشمرند مسأله را. مسأله بیت‏المال مسلمین است و دستور، دستور اسلام است. به حد ضرورت، البته راجع به آن چیزهایى که مربوط به حفظ مقامات است- درحالى‏که ما الآن درش مى‏گذرانیم- این یک چیز لازم است، اما به حد لزوم. حتى مطبوعات باید این توجه را داشته باشند که چیزهایى که براى ملت مفید نیست در روزنامه‏ها ننویسند، کاغذ صرف این نکنند، وقت صرف این نکنند. باید رادیو- تلویزیون توجه به این معنا داشته باشد که این از بیت‏المال مسلمین است، باید وقتش صرف چیزهایى که مربوط به مصالح مسلمین است بشود، مسؤولیت دارد اینها. باید اشخاصى که، مقاماتى که هستند ملاحظه کنند که به اندازه ضرورت مشاور بگیرند. به اندازه ضرورت خدمتگزار بگیرند، نه به اندازه دلخواه ….

منبع: موسسه قرآنی تسنیم لنجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک عنوان را درج کنید * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.