روشهای انتقال مفاهیم دینی شماره ۲

روشهای انتقال مفاهیم دینی شماره ۲

روایتی نورانی از امام رضا علیه السلام: «من طلب الأمر من وجهه لم یضله فإن ضل لم تخذله الحیله»

امام رضا علیه السلام می فرمایند: هر کس در پی کاری از راه و روش آن رود نلغزد گر بلغزد راهکار رهایی اش نیز بیابد.

هر کاری راهی دارد اگر آدم به راهش برود حتماً به مقصدی که می خواهد می رسد این روح روایت است.

روش اول

طراحی:

مهمترین و شایع ترین ابزار شناخت برای انسان حواس ظاهری است و حواس ظاهری هم تنها محسوسات را درک می کند؛ غیر محسوسات از راه عقل و ذهن درک می شود و عقل و ذهن از راه مقدمات حسّی درک می کنند. بنابراین هر چه مقدمات حسّی بیشتر و واضح تر باشد درک عقلی و ذهنی نیز بهتر و وسیع تر انجام می شود. بنابراین در آموزش لازم است محتوای آموزشی عقلی یا ذهنی صرف را به شیوه های گوناگونی از جمله شیوه طراحی محسوس و ملموس کنیم. معصومین علیه السلام نیز سعی داشته اند حتی الامکان از این روش برای انتقال مفاهیم دینی به مخاطبان خود استفاده کنند.

جابربن عبدالله می گوید: پیامبر (ص) بر روی زمین جلوی خود خطی کشید و فرمود این راه خداست، سپس خط هایی در اطراف آن کشید و فرمود اینها هم راه هایی است که بر سر هر یک شیطانی قرار دارد که به آن دعوت می کند. پیامبر هم از این روش در مفاهیم دینی استفاده کرده سپس دست خود را بر خط میانی گذاشت و این آیه را تلاوت کرد: «و ان هذا صراطی مستقیم فاتبعوه» این راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می سازد و این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش مى کند شاید پرهیزکاری پیشه کنید. (انعام/ آیه ۱۵۳)

روایت در کتاب (سبل الهدی و رشاد، ج ۹، ص ۱۴)

در جایی دیگر در حدیثی به نقل از ابن مسعود آمده است: که پیامبر (ص) مربعی را رسم کرد و یک خط در وسط آن و خطی بیرون آن کشید و خطوط کوچکی در کنار خط میانی رسم کرد و فرمود این خط وسط انسان است و این مربع اجل اوست که دورش را گرفته و بر او احاطه دارد و این که خارج قرار دارد آرزوی اوست و این خطهای کوچک پیشامدها و بیماری هایند اگر یکی خطا رود این یکی او را نیش می زند و اگر این هم خط رود آن دیگری او را می گزد. (کتاب الترقیب و الترحیب، ج ۴، ص ۱۴۱)

این خطوط هم در واقع پیشامدها و حوادث هستند. قضا و قدر الهی وقتی تعلق بگیرد از یکی بروی کنار دیگری می آید یا برعکس.

این دو روایت شاهد بر اینکه پیامبر و اهل بیت علیه السلام از روایت برای انتقال مفاهیم ذهنی خودشان به دیگران از روش طراحی استفاده کرده اند. کم هزینه ترین و راحت ترین نوعی که می شود محسوس کرد برای جوانها و دیگران روش طراحی است با یک برگه کاغذ هم می شود این کار را کرد. که دلنشین و جذاب هم می شود.

انسان و انتخاب راه

چه موقعی انسان راه و مسیر زندگیش را می خواهد انتخاب کند؟ موقعی که وارد کره زمین می شود و چند سالی زندگی می کند و بالغ می شود و می خواهد مسیر زندگیش را با انتخاب دین و راه و روش مشخص کند.

خداوند متعال می فرماید: «إنّا هدیناه السبیل» ما راه را مشخص کردیم «إما شاکراً و إما کفورا»می خواهید شکر گذار باشید و راهی بروید که به خدا منتهی می شود نمی خواهد که کفر بورزید شرک، الحاد، بت پرستی توهین، تحقیر، سرزنش، فحش، دروغ، غیبت. خداوند می فرماید من شما را در انتخاب راه آزاد گذاشتم بخواهید شکرگذار باشید و راهی بروید که به خدا منتهی می شود که راه مستقیم است نمی خواهید به راه های کفرآمیز.

در روش طراحی بیشتر از یک خط و یک پاره خط نباید استفاده شود در روایات قبلی از اینها بیشتر نبود این یکی هم همان است.

مثال:

«الدنیا سجن المؤمن» دنیا یعنی کره زمین و دو تا نیم دایره، تا می گوییم زندان میله و نرده به ذهن می آید. در طراحی بیش از یک خط و پاره خط نباید بشود و الا می شود نقاشی ، نقاشی کاربرد زیادی در انتقال مفاهیم دینی ندارد اینکه وقتی ما نقاشی بکشیم هر چه این نقاشی زیباتر باشد به همین اندازه بیشتر ذهن مخاطبین را از آن مفهوم و معارف که در آیه و روایت است و می خواهیم بگوییم ، دورتر می کنیم ، هر چه نقاشی جالب تر باشد ذهن از مطلب اصلی دورتر می شود و سراغ نقاشی می رود. این نقاشی در ذهن جلب توجه می کند نه نکته اصلی. لذا طراحی نباید زیاد جلب توجه کند. دنیا زندان مؤمن است.

«انما مثل الدنیا مثل الحیّ لیّن مسها قاتل سمّها» شاخص ترین و اصلی ترین محتوای هر حدیث یا روایت اینکه می آورد در ذهن ما. برای طراحی کردن هر آیه و حدیثی باید دو نکته ای که در آیه هست مثل دنیا و مار باید مانند آنتن رادیو در هم فرو کنیم یک چیز پیداست اما وقتی باز می کنی می بینی چند تا است. نکته مهم در این روایت دنیا و مار است لذا باید این را با هم یک چیز نشان بدهیم، مثل دنیا مثل ماری می ماند که ظاهری نرم دارد اما سمی کشنده. دنیا که دایره هست با مار که یک خط است درهم فرو کردیم یک چیز دیده شد که آن هم شکل دنیا را دارد و هم مار را.

«أن نظر سهم مسموم من سهام ابلیس» نگاه آلوده به نامحرم تیری است زهرآگین از تیرهای شیطان.

نگاه چشم به ذهن ما می آید، تیر پیکان به ذهن می آید در طراحی باید درهم فرو کنیم که وقتی طرف دید یک چیز ببیند که آن یک چیز هم چشم باشد و هم تیر. در عین حال بیش از این دو نباید بشود که نقاشی می شود.

«الذکر نور» ذکر که می گوییم تسبیح به ذهن می آید و نور هم خورشید به ذهن می آید در طراحی باید این نور که خورشید است و تسبیح را در هم فرو کنیم به طوری که وقتی نگاه می کنیم تسبیح و خورشید یک شکل دیده شود.

«الوضوء نور علی نور» کسی وضو داشته باشد دوباره وضو بگیرد نور علی نور است. تا نور می گوییم خورشید به ذهن می آید که دو تا خورشید باید به ذهن بیاید که باید یک چیز شود.

«یخرجهم من الظلمات الی النور و من النور الی الظلمات» این همان نیم دایره ای است که تکرار شد انقدر سیاه شود که سیاهی محض شود.

«الصغائر من الذنوب طرق إلی الکبائر» وقتی آدم گناه می کند خود را محدود می کند و راه رسیدن رحمت خدا را به خود می بندد. گناهان کوچک راهی هستند به سوی گناهان بزرگ.

روش دوم

روش ایجاد سازگاری بین موضوع، زمان و زمانه:

در آموزش مفاهیم دینی توجه به زمان گفتار موضوع و حالات مخاطب بسیار مهم است. موضوع گفتار را بایستی با توجه به فرصتی که در اختیار است تنظیم نمود، بگونه ای که بتوان بیشترین استفاده را از زمان برد و گفتار را با پایان یافتن زمان به آخر رساند، بایستی بین موضوع بحث و زمان و فرصت موجود سازگاری ایجاد نمود و واژگان را با ثانیه ها پیوند زد.

یکی دیگر از هنرهایی که مربی در انتقال مفاهیم دینی باید توجه کند سازش ایجاد کردن بین موضوعی که می خواهد صحبت کند با مقدار زمانی که در اختیار دارد و آن حالت و ویژگی و شرایط خاصی که مخاطب در آن قرار دارد. بین حالت مخاطب و مدت زمانی که در اختیار دارد و موضوع بین این سه باید بتواند پیوند و سازش ایجاد کند این کار یک هنر است که هر کس بتواند این هنر را در عرصه انتقال مفاهیم دینی ایجاد کند بهترین نوع ارائه مفاهیم دینی را بدست آورده است.

به نمونه زیبایی از این هنرمندی توجه فرمایید:

فردی خداشناس از کوچه ای عبور می کرد شخصی با عجله خود را به او رساند و گفت: در یک دقیقه خداوند را به من معرفی کن.

سه چیز را باید در این خط پیدا کرد ۱. موضوع: معرفی خدا، ۲. زمان: یک دقیقه، ۳. زمانه و حالت شخص: عجله. باید بین این سه سازش ایجاد کنیم جوری خدا را به او معرفی کنیم هم به حالت عجله بودن بسازد و هم به مقدار زمانی که در اختیار ما قرار داده.

مرد خداشناس گفت: آیا تو هستی یا نیستی؟ آن مرد در پاسخ گفت من هستم و در بودنم شکی ندارم. شخص خداپرست گفت: آیا خودت خود را ساخته ای؟ او گفت نه، چون نه وسیله ای در اختیار دارم و نه آگاهی لازم را دارم. آنگاه مرد خداشناس با لبخند گفت پس تو باید سازنده ای داشته باشی که بداند چه بسازد و بتواند بسازد؛ ما نام او را خدا می گذاریم.

مرحوم علامه طباطبایی (ره) به او گفتند ما وقت نداریم تو یک عمری وقت گذاشتی روی قرآن تحقیق و تفسیر و تألیف کردی قرآن را در یک کلمه برای ما معرفی کن؟ فرمود: تعالوا. در مجموع قرآن می گوید بیایید بالا. ما در صورتی می توانیم بین موضوع و زمان و زمانه سازش ایجاد کنیم در صورتی می توانیم بین موضوع و فرصت و حالت پیوند ایجاد کنیم که آن موضوعی که انتخاب می کنیم در این زمان و شرایط حالت فرد این موضوع باید متناسب با روحیه سؤال کننده باشد. موضوع مهم است در شناخت موضوع باید سرمایه گذاری ویژه کرد باید بدانیم چه موضوعی متناسب با چه سنی است تا راحت بین زمان و زمانه و موضوع سازش ایجاد کنیم. هر چه قدر زمان و زمانه را خوب رعایت کرده باشیم اگر موضوع متناسب با شرایط سنی و جنسی فرد نباشد این سازش و پیوند ایجاد نمی شود. مثل اینکه بچه های کوچک را جمع کنیم در کودکی بخواهیم با یک موضوع مهم آینده اینها برایشان صحبت کنم و آن مسأله ازدواج است. از حالا مطرح کنم ازدواج آنها را. نتیجه که نمی گیریم بلکه قضیه معکوس هم می شود. لذا موضوع باید متناسب هر سنی باشد.

مخاطبین گاهی نونهالان هستند بچه های (۴-۷)سال، کودکان(۷-۱۲)سال، نوجوانان (۱۲-۱۶)، جوانان (۱۶ -۲۵)سال، بعد میانسالان، بزرگسالان، کهنسالان در عرصه انتخاب موضوع برای مخاطب تجربه تلخی که دیگران داشتند ما هرگز تکرار نکنیم. در انتخاب موضوع برای صحبت و ارائه آن برای اصناف هم باید دقت کافی را نمود . یک صنف معلم یک صنف روحانی و کارگر و کشاورز و دامدار و راننده از اینجا به بعد باید صنفی سخن گفت. اگر کارگر بودند روایاتی که در اجر و ثواب کار هست کارمند بودند روایتی که در رابطه به حفظ بیت المال و کار کردن در نزد خداوند و کار را محکم و خوب انجام دادن. پزشک اگر بودند روایات پزشکی ۸ چیز موجب تندرستی انسان است قبل از اینکه سیر شوی بری عقب و بسم الله بگویی و ….. صنفی باید برخورد کرد تا یه حدی سنی بود ولی از این به بعد صنفی است که اقسامی دارند. این نکته مهم است که بزرگان چه صنفی هستند؟ برای خانم های خانه دار صحبت کنید روایتی که به درد خانه داری می خورد. این کار شما یک جهاد در راه خداست. کاملا برای اینها هضم می شود و اگر اینطور شد بین موضوع و زمان و زمانه پیوند می خورد.

برای اینکه به محض اینکه موضوعی را دیدیم بدانیم برای کدام سن وصنف است شاخصه های اصلی اش را بیان می کنیم. اگر کودکان و بزرگسالان مخلوط بودند باید نکات اخلاقی گفته شود. مشکل ترین قسمتها جایی است که مخلوط باشند.

یک کلمه قصار: اگر کودکان و بزرگسالان مخلوط بودند باید کلماتی بگوییم که بزرگان بپسندند و کودکان بفهمند و این جملات کلمات اخلاقی است.

از فضل بن عباس پرسیدند که چه شد شما پیرمرد خوبی شدی و عاقبت به خیر شدی و شخصیت بارز و مهمی در دین شدی؟ فضل بن عباس که فرد باصفایی بود رو کرد به جوانها فرمود: من کودکی سه ساله بودم که از کنار راه عبور می کردم پیامبر در حالی که سوار بر مرکبی بود از آنجا عبور می کرد به اطرافیان فرمود این کودک را همردیف من سوار کنید مرا بلند کردند و همردیف پیامبر گذاشتند سوار بر مرکب پیامبر در حالی که دستشان را گذاشته بودند که من نیفتم صورت مبارکشان را برگرداندند و یک جمله ای را به من گفتند که این جمله را هر وقتی که می خواستم در زندگی ام خطا و اشتباهی کنم به یاد این جمله پیامبر که می افتادم این جمله مرا از لغزش مصون می داشت. گفتند پیامبر چه گفت که انقدر در زندگی تو تأثیر گذاشت؟ فرمود: پیامبر فرمودند «یا غلام خف الله یکفیک» ای پسرکم اگر خدا را بترسی تو را کافی است. من هر وقت می خواستم هر کاری انجام بدهم فکر می کردم این اشتباه باشد به یاد این جمله پیامبر می افتادم و از انجام این کار خود را باز می داشتم این شد که من عاقبت بخیر شدم.

این روایت مفهومش برای بزرگسالان بود اما نوع گفتنش متناسب با روحیه بچه ها بود. اما موضوعاتی که متناسب با نونهالان و کودکان و جوانان و…است

موضوعات نونهالان: سلام، پدر و مادر، خواهر و برادر، نظافت، لباس و کفش، خواب و بیداری، غذا و تنقلات، مواظبت از خود، داستان و سرگرمی، شعر (تاب تاب عباسی هم وزن این شعرها باشد) و…..

موضوعات کودکان: دوستان، همسایه ها، پدر و مادر، معلم و مربی، سلام و خداحافظی، بازی، تمیزی، دروغ، فحش، احترام و ادب، مهمان، نظم و انضباط، شعر (باید شعرهایی باشد که مقداری ما بگوییم مقداری آنها، مثل شعر آقا ظفر: پیروزی)

موضوعات نوجوانان: مزاح و شوخی، رمز موفقیت، دوستان، حجاب و عفت و کارکردهای آن (دختران)، احترام به پدر و مادر و بی احترامی، دروغ و درمان آن، خبرچینی، بی حوصلگی در مطالعه، بهشت و جهنم، شکر و تشکر، امید و ایمان، پرخاشگری در منزل، پول تو جیبی، رقابت و حسادت، تقلب، سیگار، پر کردن اوقات فراغت، تلویزیون و فیلم و کامپیوتر و نحوه درست استفاده از اینها شعر (سنگین تر است السلام ای پدر یا علی یا علی السلام ای مادر فاطمه النبی) و….

موضوعات جوانان: محبت و عشق، خودباختگی، موسیقی، برنامه ریزی، ازدواج، آزادی، ورزش و ستاره های ورزشی، زیبایی پاکیزگی و شیک پوشی (مد)، خواب و رویا، اعتیاد، آرزو، انتظار و امام زمان، بزهکاری های اخلاقی مثل استمناء، افسردگی شکست و…. از این به بعد صنفی می شود.

منبع:استاد اسماعیلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک عنوان را درج کنید * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.