یک تدریس موفق چگونه انجام می شود؟قسمت۵

یک تدریس موفق چگونه انجام می شود؟قسمت پنجم

فصل چهارم : مهارت های فرایند تدریس

فرایند تدریس، مجموعه اعمالی است سنجیده، منطقی و پیوسته که به منظور ارائه درس از طرف معلم صورت می گیرد. توانایی هایی که معلم برای اجرای این اعمال کسب می کند،مهارت های فرایند تدریس نامیده می شوند.

مهارت های تدریس، به سه مرحله کلی تقسیم می شود:مهارتهای قبل از تدریس، مهارتهای ضمن تدریس و مهارتهای بعد از تدریس که توضیح هر کدام در هر بخشی خواهد آمد.

۱) مهارت های قبل از تدریس

این بخش، به فعالیت ها و اقداماتی که معلم پیش از شروع درس، انجام می دهد مربوط می گردد. معلم، قبل از این که به مدرسه برود و در کلاس شروع به تدریس کند، باید خود را برای این کار آماده و مجهز سازد. ابتدا در این بخش، با هدف های آموزشی و چگونگی تدوین آنها آشنا خواهیم شد و پس از آن، با چگونگی طراحی برنامه تدریس آشنا می شویم.

۱.۱) شناخت و تدوین هدف های آموزشی

صاحبنظران در زمینه هدف های آموزشی و چگونگی تنظیم آنها، نظریه های مختلفی دارند؛ عده ای، هدف و روش را یکی می گیرند و تفکیک مابین هدف و روش و وسیله را، موجب ناخوشایندی فعالیت می دانند؛ اما در مقابل عده ای معتقدند، هدف های آموزشی، فقط به هدفهای رفتاری توجه دارد و معتقدند که هدف، نتایج را روشن می کند، نه وسیله دستیابی به آن نتایج را.

اما، هدف به هر شکلی که تعریف شود، باید اصول ذیل در آن رعایت شود:۱-روش و وسیله، باید متناسب با هدف باشد.۲-هدف، باید انعطاف پذیر باشد.۳-هدف، باید فرد را به فعالیت برانگیزد.۴-هدف، باید متناسب با اوضاع، احوال و امکانات باشد.۵-هدف، باید قابل وصول باشد.

تعیین هدف در فعالیت های آموزشی، لازم وضروری است؛ زیرا تا کسی نداند به کجا خواهد رفت، هرگز قادر نخواهد شد که وسیله مناسب رفتن را فراهم کند؛ اما برنامه ریز حق ندارد در تعیین هدف های آموزشی، تمایلات

شخصی خود را دخالت دهد. او باید با توجه به نیاز شاگردان، نیازهای جامعه، ساخت دانش و دیدگاه های افرادی که متخصص هستند، به تعیین هدف های آموزشی بپردازد.

در تعیین هدف های آموزشی، لازم است حیطه های یادگیری مشخص شود. یادگیری، معمولاً در سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی اتفاق می افتد؛ هر یک از حیطه های مذکور، دارای سطوح مختلف است که از هر کدام به طور جداگانه سخن به میان می آوریم.

۱.۱.۱) حیطه شناختی

حیطه شناختی عبارت است از: آموختن مطالب و پیدا کردن شناخت درباره آنها. معمولاً آموزش های حیطه شناختی، به پیدایش توانایی های ذهنی منتهی می گردند؛ آموختنی ها در این حیطه، از آسان به مشکل تقسیم بندی می شود و در شش سطح قرار می گیرند.

۱.۱.۱.۱) دانش

پایین ترین سطح یادگیری در حیطه شناختی، کسب دانش و معلومات است؛ منظور از دانش، این است که یادگیرنده بتواند از طریق یادآوری یا بازشناسی شواهدی ارائه دهد، حاکی از اینکه او اندیشه یا پدیده ای را که در جریان آموزش تجربه کرده، به خاطر سپرده است.

۲.۱.۱.۱) فهمیدن

یادگیری در این سطح عبارت است از، توانایی پی بردن به مفهوم یک مطلب و تبیین آن با جملاتی که شخص خودش می سازد، بی آنکه میان آن مطلب با مطالب دیگر، چندان ارتباطی برقرارکند؛ یادگیری در این سطح، مستلزم آگاهی از اصول و شرایط است. به طور کلی فهمیدن سبب می شود که، یادگیری برای شاگرد معنی دار و رضایت بخش باشد. ارزش یادگیری در این سطح با سطح قبلی بیشتر است؛ زیرا آموخته ها عمیق تر هستند و معمولا مطالبی که با فهمیدن همراه باشد، دیرتر فراموش می شوند.

۳.۱.۱.۱) به کار بستن

یادگیری، در سطح به کار بستن عبارت است از: توانایی کار برد اصول علمی، فرضیه ها، قضایا و دیگر مفاهیم

انتزاعی در وضعیت مناسب، بدون اینکه هیچگونه راه حلی ارائه شود. در حقیقت «به کار بستن» فراتر از فهمیدن است. در این سطح، وقتی مسأله ای به شاگرد داده می شود، او مفاهیم انتزاعی مناسب آن را به کار می گیرد و مسأله را حل می کند؛ مانند شاگردی که قواعد ساخت فعل ماضی را یادگرفته.

۴.۱.۱.۱) تجزیه و تحلیل

مهارت هایی که به تحلیل مربوط می شوند، در سطحی نسبتاً بالاتر از مهارت های مربوط به فهمیدن و به کار بستن، قرار دارند. در فهمیدن، تأکید بر درک معنی، هدف و مفهوم است و در به کار بستن، تأکید بر یادآوردن تعمیم ها واصول مناسب و ربط دادن آنها به مفاهیم و مسائل جدید است؛ در حالی که یادگیری در سطح تحلیل، عبارت است از: داشتن توانایی تجزیه یک موضوع به اجزاء تشکیل دهنده آن و مشخص کردن ارتباط اجزاء با یکدیگر و نیز درک نحوه سازمان یافتن عناصر یک کل و دریافت مبنا و فرضی که در آن به کار رفته است.

۵.۱.۱.۱) ترکیب

در این مرحله، یادگیرنده می تواند، عواملی که در مرحله تحلیل از هم تفکیک کرده بود، به طریقی نو برای أخذ یک معنی جدید و نو ظهور با یکدیگر ترکیب کند؛ محصول یا ترکیب جدید به صورت یک واحد کلی منظم و تمام عیار در می آید . رفتارهای سطح ترکیب، در اغلب موارد با خلاقیت همراه است.

۶.۱.۱.۱) ارزشیابی

ارزشیابی عبارت است از: داوری و قضاوت درباره ارزش اندیشه ها، کارها، راه حل ها،‌ روش ها و غیره برای مقصود یا منظوری معین. در این مرحله، شاگرد ناچار به أخذ تصمیم است؛ وی برای اجرا باید، معیارهای بارز و مشخصی را به عنوان اساس کار، مورد توجه قرار دهد. ارزشیابی، نه تنها معرف فرایند پایانی رفتارهای شناختی است؛ بلکه نقش پل ارتباطی را نیز بین رفتارهای شناختی و رفتارهای عاطفی ایفا می کند.

۲.۱.۱) حیطه عاطفی

حیطه عاطفی، آن قسمت از هدف های آموزشی هستند که با نگرش ها، عواطف، علایق و ارزش ها سرو کار دارند.حیطه عاطفی هم مانند حیطه شناختی، دارای سطوحی است که از ساده به پیچیده تنظیم یافته است و در جهت عمیق تر شدن ارزش ها، حرکت می کند.

۱.۲.۱.۱) دریافت و توجه کردن

این دسته از هدف ها، شامل رفتارهایی است که از وجود پدیده ای خبر می دهد و میل به تحمل در برابر شنیدن یا دیدن آن را نمایان می سازد. در این مرحله، شاگرد از حالت غیر فعال بیرون می آید و به یک شرکت کننده فعال تبدیل می شود.(دریافت درتدریس عبارت است از جلب اعتماد، حفظ وهدایت شاگرد، نسبت به فعالیت آموزشی)

۲.۲.۱.۱) واکنش

واکنش در مورد یک پدیده، فراتر از مطلع بودن یا توجه کردن نسبت به آن است؛ بنابراین، پس از دریافت و توجه به یک پدیده از شاگرد انتظار می رود که گامی فراتر نهد و احساس خود را، فعالانه نمایان سازد.

۳.۲.۱.۱) ارزشگذاری

در این مرحله، واقعه، پدیده یا رفتاری با ارزش جلوه می کند. در این سطح، رفتار شاگرد نشاندهنده عقیده یا گرایش وی است. رفتارهایی که در این سطح از حیطه عاطفی قرار می گیرند از ثبات بیشتری برخوردارند.

۴.۲.۱.۱) سازماندهی ارزش ها

سازماندهی ارزش ها عبارت است از: ادغام ارزش های مختلف، رفع تعارضات مابین آنها و بنا نهادن یک نظام ارزشی پایدار و منسجم. دراین سطح از حیطه عاطفی، شخص پس از اینکه ارزش ها را در درون خود پذیرفت، ناگزیر خواهد بود که این ارزش ها و ارزش های دیگر خود را به نحوی با یکدیگر تطبیق یا آنها را سازماندهی کند؛ در این مرحله، ارزش هایی که بیشتر مورد قبول است بر دیگر ارزش ها برتری پیدا می کند.

۵.۲.۱.۱) تبلور ارزش های سازمان یافته در شخصیت

در این سطح از حوزه عاطفی، شاگرد دارای نظامی از ارزش ها می شود که رفتار وی را تا مدت طولانی کنترل می کند و در نهایت، نوعی شخصیت در او پدیدار می شود.

۳.۱.۱) مهارت های روانی– حرکتی

این مهارت ها به گونه ای است که انجام دادن آنها، نیازمند همکاری تمام اعضای بدن از جمله، اعصاب و ماهیچه ها هست، مانند کارهایی از قبیل رانندگی، جراحی و . . . . که در اینجا باید اعصاب و ماهیچه ها و چشم و گوش در هماهنگی کامل باشند.مهارت ها در این حیطه در پنج سطح قرارمی گیرند، که هر کدام باید به ترتیب، در وجود شاگرد پدیدار شود.

۱.۳.۱.۱) مشاهده و تقلید

در این مرحله، شاگرد به مشاهده رفتار مربی که مشغول مهارت مورد نظر است می پردازد؛ شاگرد در این مرحله،

وقوع حرکات و رابطه موجود بین آنها و سرانجام، نتیجه نهایی رفتار را به دقت مشاهده می کند؛ و در نتیجه باید

بتواند از حرکات و رفتار مربی، تقلید کند.

۲.۳.۱.۱) اجرای عمل بدون کمک

در این مرحله، باید میزان وابستگی شاگرد به مربی بسیار ناچیز شود؛ اما نظارت و هدایت او در اجرای مهارت، باید همچنان ادامه یابد، تا او برای مرحله بعد آماده شود.

۳.۳.۱.۱) دقت در عمل

اجرای عمل در مرحله قبل از سرعت و دقت کافی برخوردار نبود؛ اما در این مرحله شاگرد، باید کار را با دقت، سرعت و ظرافت انجام دهد.

۴.۳.۱.۱) هماهنگی حرکات

در این سطح از یادگیری، شاگرد توانایی انجام دادن هماهنگ چندین حرکت را به طور همزمان، به دست می آورد؛ به صورتی که می تواند بدون کمک معلم، خودش به تنهایی مهارت آموخته شده را به نحو احسن انجام دهد.

۵.۳.۱.۱) عادی شدن عمل

این سطح از یادگیری در حیطه روانی- حرکتی، بالاترین مرحله است؛ چرا که شاگرد می تواند به طور خودکار به انجام دادن کارهای دقیق و موزون بپردازد، به صورتی که آن عمل برای او عادت شده است.

۲.۱) طراحی برنامه تدریس

پس از اینکه هدف های آموزشی در فرایند تدریس مشخص شد،معلم باید برنامه کار خود را در طول سال تحصیلی

مشخص کند. هرمعلمی که بخواهد در کار خود موفق باشد، باید برای یک سال تحصیلی، برنامه ای مدون و زمان بندی شده تدارک ببیند و تا آنجایی که امکان دارد، همه چیز را از قبل پیش بینی کند.

پس از اینکه معلم، برنامه یک سال تحصیلی را برای خود مشخص کرد، نوبت به طرح درس روزانه می رسد؛ برنامه ای که معلم مدون و سنجیده قبل از تدریس و برای یک جلسه درس تهیه می کند را، طرح درس روزانه می نامند.

طرح درس روزانه، از اجزایی تشکیل می شود که عبارتند از: تعیین هدف درس جدید، تعیین رفتار ورودی، تهیه آزمون رفتار ورودی، انتخاب روش ها و فنون تدریس، تعیین مواد آموزشی و تعییین فعالیت های یادگیری برای شاگردان که در اینجا توضیح هرکدام را به اختصار بیان می کنیم.

۱.۲.۱) تعیین هدف درس جدید

وقتی معلم مطلب جدیدی را می خواهد در کلاس تدریس کند، باید بر اساس آن مطلب، تجزیه و تحلیلی داشته باشد و هدف هایی را که از آن مطلب، مد نظر دارد را استخراج کند. بیان شد که هدف های تربیتی، در سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی طبقه بندی می شود؛ بنابراین، معلم باید با استفاده از اصول و فنون طبقه بندی هدف ها، اهداف مطلب جدید را برای طرح درس روزانه، مشخص کند.

۲.۲.۱) تعیین رفتار ورودی

رفتار ورودی، آموخته ها و توانایی هایی است که شاگردان قبل از شروع درس جدید، باید آنها را کسب کرده باشند، تا بتوانند درس جدید را فرا گیرند. اگر معلم از میزان معلومات و مهارت های قبلی شاگردان خود آگاه نباشد، ممکن است عده ای از آنان درس را درک نکنند. شایان ذکر است که معلم، رفتار ورودی شاگردان را به هنگام طرح درس و پیش از اجرای تدریس، مشخص می کند.

۳.۲.۱) تهیه آزمون رفتار ورودی

پس از تعیین رفتار ورودی، که شرح آن گذشت؛ معلم باید درباره نوع آزمونی که قصد دارد به وسیله آن میزان آگاهی شاگردان را از هدف های جزئی مربوط به رفتار ورودی، مورد سنجش قرار دهد مشخص کند. نوع آزمون رفتار ورودی، می تواند از انواع آزمون هایی باشد که در کتاب ها و منابع سنجش و اندازه گیری آمده است. تهیه آزمون رفتار ورودی نیز جزء «مهارت های قبل از تدریس» است و همان طور که گفتیم، به هنگام تهیه درس آماده می شود، تا به هنگام تدریس به کار رود.

۴.۲.۱) تعیین مراحل و روش های تدریس

در این قسمت از تهیه درس، باید مراحل تدریس، روش ها و فنون و مطالبی که در هر مرحله به کار می رود، مشخص گردد. معمولاً در هر جلسه درس، مراحل ذیل طی می شوند: ۱-کارهای مقدماتی قبل از شروع تدریس؛ ازقبیل حضور و غیاب و بررسی تکالیف۲- آماده سازی، جهت توجه شاگردان و یادگرفتن درس۳- ارائه درس تازه و فعالیت های تکمیلی؛ از قبیل خلاصه درس داده شده۴- جمع بندی و دادن تمرین به شاگردان.

۵.۲.۱) انتخاب مواد و وسایل آموزشی(رسانه ها)

معلم، باید با توجه به هدف های طرح درس، از میان انواع مواد و وسایل آموزشی، مناسب ترین آنها را انتخاب کند. رسانه هایی که انتخاب می شوند، باید ویژگی های فنی ذیل را داشته باشند: توانایی انتقال پیام مورد نظر، قابلیت حمل ونقل، در دسترس بودن و اقتصادی بودن.

۶.۲.۱) تعیین فعالیت های یادگیری

معلم، باید انواع فعالیت های یادگیری را که انجام آنها را برای شاگردان ضروری تشخیص می دهد، در طرح درس پیش بینی کند؛ فعالیت های یادگیری نیز به نوع درس بستگی دارد، که چه روش یادگیری مناسب است برای آن درس استفاده شود؛ همچنین باید نوع تکلیف در طرح درس معین شود.

۲) مهارت های ضمن تدریس

این بخش به فعالیت هایی که معلم باید در ضمن تدریس به کار بگیرد، مربوط می شود. مهارت های ضمن تدریس عبارتند از: اجرای آزمون رفتار ورودی، برقراری ارتباط، تمرکز بخشی، آماده سازی، ارائه درس جدید، جمع بندی و برقراری انضباط در کلاس

۱.۲) مهارت اجرای آزمون رفتار ورودی

درمبحث مهارت های قبل از تدریس، گفتیم که معلم باید رفتار ورودی شاگردان را در طرح درس خود تعیین کند، و آزمونی هم برای آن تنظیم نماید؛ اما مسأله این است که شاگردان یک کلاس، دارای توانایی ها و قابلیت های یکسان نیستند؛ با این وصف، چطور می توان در آموختن موضوعی نقطه شروع مشترک و واحدی را برای آنان تعیین کرد؟ پاسخ به این سوال، با اجرای آزمون رفتار ورودی که در حقیقت، انجام ارزشیابی تشخیصی است‌ امکان پذیر می شود. با اجرای این آزمون، توانایی ها و مهارت هایی که شاگردان فاقد آن هستند، یا مهارت هایی را که دارند، می توان تعیین کرد.

۲.۲) مهارت برقراری ارتباط

عمده ترین مسأله و مهمترین مهارت ضمن تدریس،‌ برقراری ارتباط صحیح بین معلم و شاگردان است. چنانچه این ارتباط به خوبی برقرار شود، هدف های آموزشی با کیفیت و سهولت بیشتری تحقق می یابند. برقراری ارتباط، دارای اصول و فنونی شناخته شده ای است که آشنایی با آنها برای معلمان ضرورت دارد.

۳.۲) مهارت تمرکز بخشی

عواملی وجود دارند که در امر تدریس معلم، اخلال ایجاد می کنند؛ ‌از این رو یکی از وظایف مهم معلم این است که عوامل مخل را، با مهارت های درست برطرف سازد. فنونی که برای جلب توجه شاگردان وتمرکز بخشیدن به حواس به کار می روند عبارتند از: دارا بودن معلم از فن بیان بالا، حرکت کردن در کلاس، جلب توجه کردن از طریق کلام و غیر کلام، ‌ایجاد تنوع در برقراری رابطه بین افراد کلاس، سکوت کردن معلم به طور لحظه ای و به کار گیری حواس مختلف شاگردان.

۴.۲) مهارت آماده سازی

فعالیتی که معلم، از طریق آن سعی می کند ارتباطی معنا دار بین تجربیات قبلی و انتظارات و نیازهای شاگردان با هدف های آموزشی برقرار کند را، مهارت آماده سازی می نامند.به طور کلی هدف آماده سازی عبارت است از: تمرکز بخشیدن به حواس شاگردان،‌ معرفی ضمنی و غیر مستقیم موضوع درس و ایجاد علاقه، ‌انگیزه و کنجکاوی در شاگرد، برای یادگیری مطلب جدید.

۵.۲) مهارت ارائه درس جدید

مهارت ارائه درس جدید را می توان از دو دیدگاه، مورد بررسی قرار داد:

الف) مهارت در انتخاب و تنظیم مطلب درس جدید: باید توجه داشت، مطالبی که پس از آماده سازی شاگردان ارائه می شود، دارای پیوستگی و نظم منطقی باشد.

ب) مهارت در انتخاب روش ارائه درس: بعد از اینکه معلم با انواع روش ها و فنون تدریس آشنا شد، می تواند از آنها در تدریس خود استفاده کند؛ اما مفهوم چیزی که گفتیم این نیست که فقط از یک روش باید استفاده کند؛ بلکه می تواند مخلوطی از روش ها و فنون را در ارائه درس استفاده کند.

۶.۲) مهارت جمع بندی

جمع بندی عبارت است از: اعمال و یا گفتار معلم که به وسیله او طراحی می شوند، تا ارائه مطلب درسی جدید را به نتیجه و پایانی مناسب برساند.فعالیت هایی که در قسمت جمع بندی می توان به کار برد عبارتند از: پیوند دادن یک مرحله از یادگیری به مراحل دیگر یادگیری،‌ پایان دادن به یک واحد کاری طولانی یا کوتاه و پایان دادن به انواع فعالیت های درسی.

۷.۲) مهارت برقراری انضباط در کلاس

یکی از متداولترین مسائلی که معلمان با آن رو به رو هستند، مسئله کلاسداری و اصلاح رفتاری شاگردان است. عواملی که موجب این مشکلات و برهم زدن نظم کلاس می شود به دو دسته کلی تقسیم می شود: عواملی که ناشی از مشکلات عاطفی و رفتاری شاگردان است که شامل: رفتارهایی که موجب تولید صدا می شوند،‌ رفتارهای تهاجمی، رفتارهای کلامی نابجا، بی اعتنایی به سؤال یا دستور معلم و . . . . و عوامل ناشی از رفتار معلم که شامل: اجرای مقررات خشک و افراطی، توجه به عده ای خاص از شاگردان، ‌تهدید به کم نمره دادن،‌ بد اخلاقی و . . . .

۳) مهارت های پس از تدریس

در این بخش ابتدا با مفاهیمی همچون امتحان، ‌آزمون،‌ ارزشیابی، ‌هدف ها ‌و اهمیت و ضرورت ارزشیابی و سپس با انواع ارزشیابی، آشنا خواهید شد.

برای اینکه فهمیده شود که آیا شاگردان، با کسب تجارب و انجام دادن فعالیت های تعیین شده، به هدف های آموزشی رسیده اند یا نه، ‌ارزشیابی مستمر از فرایند تدریس، امری ضروری است؛‌ نحوه ارزشیابی باید بر اساس نوع هدف، ‌شرایط و فعالیت های انجام شده تعیین شود؛ اما در بسیاری از نظام های آموزشی ناسالم، نحوه ارزشیابی، ‌هدف ها و به ویژه فعالیت های آموزشی را تحت تأثیر قرار می دهد،و در نتیجه، ارزشیابی که باید ملاک رسیدن یا

نرسیدن به هدف های آموزشی باشد، ‌جای هدف های آموزشی را می گیرد.

ارزشیابی، اگر به صورت صحیح اجرا شود، می تواند اهداف زیر را عملی سازد :

الف) ارزشیابی، موجب شناخت توانایی و زمینه های علمی شاگردان وتصمیم گیری برای فعالیت های بعدی آموزشی می شود.

ب) ارزشیابی، باعث شناساندن هدف های آموزشی در فرایند آموزشی می شود.

ج) ارزشیابی ما را برای بهبود و اصلاح فعالیت های آموزشی یاری می دهد.

د) ارزشیابی به عنوان وسیله ای برای شناخت نارسایی های آموزشی شاگردان و ترمیم آنها است.

ه) ارزشیابی، برای ایجاد رغبت و کسب عادات صحیح آموزش در شاگردان به کار می رود.

و) ارزشیابی به عنوان عاملی برای ارتقای شاگردان مطرح می شود.

ارزشیابی از دیدگاه های مختلف، دارای تقسیمات مختلفی می باشد؛ ارزشیابی برحسب زمان اجرای آن،‌ نحوه اجرای آن و روش اجرای آن، دارای تقسیمات زیر می باشد:

۱.۳) ارزشیابی برحسب زمان

منظور از این تقسیم این است که، ارزشیابی و امتحانی که از شاگرد به عمل می آید، بر حسب زمان اجرای آن، باید دارای چه خصوصیاتی باشد. ارزشیابی بر حسب زمان و هدف های آن، به سه دسته ارزشیابی تشخیصی، ‌ارزشیابی تکوینی و ارزشیابی پایانی تقسیم می شود.

۱.۱.۳) ارزشیابی تشخیصی

آزمونی که معلم قبل از تدریس و برای معلوم شدن توانایی ها و مهارت های شاگردان تدارک می بیند را، ارزشیابی تشخیصی می نامند. از وظایف ارزشیابی تشخیصی، می توان به این موارد اشاره کرد: تعیین معلومات و رفتار ورودی و کشف دلایل اصلی مشکلات شاگردان در یادگیری.

۲.۱.۳) ارزشیابی تکوینی

این ارزشیابی، زمانی به اجرا در می آید که فعالیت های آموزشی هنوز جریان دارد، و یادگیری شاگردان هنوز در حال شکل گیری است. این ارزشیابی، نه تنها برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی شاگردان بلکه، برای اطلاع به موقع شاگرد ومعلم، از چگونگی و نوع اشکال هایشان، مورد استفاده قرار می گیرد.

۳.۱.۳) ارزشیابی پایانی

در پایان هر دوره آموزشی، لازم است ارزشیابی جامعی از میزان آموخته های شاگردان به عمل آید. هدف از ارزشیابی پایانی، معمولاً تعیین مقدار آموخته های شاگردان در طول یک دوره آموزشی، به منظور نمره دادن و دادن گواهینامه است.

۲.۳) ارزشیابی برحسب نحوه اجرا

ارزشیابی را می توان از نظر نحوه اجرا، به دو دسته کلی تقسیم کرد : ارزشیابی انفرادی و ارزشیابی گروهی.

ارزشیابی انفرادی به ارزشیابی اطلاق می شود که در آن، آزمایش کننده و آزمایش شونده رو در روی هم قرار می گیرند؛ اما در ارزشیابی گروهی آزمایش کننده، موقعیت یکسانی را برای ارزشیابی گروه فراهم می کند و پس از راهنمایی مقدماتی، ورقه های آزمون را در اختیار آنان قرار می دهد.

۳.۳) ارزشیابی بر حسب روش اجرای آن

روش های ارزشیابی متعددند؛ اما دو شیوه ای که در مراکز آموزشی امروز، بیشتر رواج دارد، روش کتبی و روش شفاهی می باشد.هر کدام از این روش ها، مزایایی نسبت به دیگری دارند؛ اما روش شفاهی نسبت به روش کتبی محدودیت هایی دارد، که از آْن جمله می توان به این موارد اشاره کرد :

الف) شاگردان، ممکن است به علت نقص بیان از گفتن آنچه می دانند، واهمه داشته باشند.

ب) ارزشیابی شفاهی، مستلزم صرف وقت بسیار و در نتیجه خسته کننده است.

ج) مشاهده و ثبت همه پاسخ ها، در حین پاسخ دادن بسیار دشوار است.

د) در مقایسه از نظر عینیت و اعتبار، ارزشیابی شفاهی نسبت به ارزشیابی های کتبی که شامل نوعی اثر دائم در رفتار آزمایش شونده می شود، ‌مزایای کمتری دارد.

منبع: موسسه قرآنی تسنیم لنجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک عنوان را درج کنید * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.