چه زیباست خانواده با سمفونی عشق به قرآن، زندگی را بنا کند،آن هنگام که پروردگار نیز بندگانش را برای چنگ زدن به ریسمان الهی فرا میخواند.
از خراسان رضوی، ساعت ۱۶:۳۰ بیست و چهارمین روز از فصل بهار، مهمان خانهای در مشهد شدیم که اهالی آن سالهاست ساعات بسیاری از زندگی خود را صرف امور و فعالیتهای قرآنی کردهاند؛ از تدریس در کلاسهای قرآن گرفته تا داوری مسابقات استانی و کشوری.
حمید غلامی و فهیمهسادات موسوینیا زوجی هستند که زندگیشان رنگ و بوی قرآنی دارد، شاید بتوان گفت آنها زندگی خود و لحظات با هم بودنشان را وقف قرآن کردهاند و چه نیکو در روزگاری که قرآن هنوز در مهجوریت به سر میبرد، آنها باب دوستی با قرآن را سالهاست به روی خود گشودهاند.
این زوج سفرهای بسیاری را برای حضور در محافل قرآنی در طول سال تجربه میکنند، حتی امروز که ما مهمان آنها بودیم، تازه از یک سفر کاری بازگشته بودند ولی با وجود خستگی سفر، پذیرای همکاران ایکنای خراسان رضوی شدند.
مقابل منزل این زوج ایستاده و با تمام دغدغههای فکری که از صبح، ذهنم آنها را یدک میکشید، مجادله میکردم، از ترس اینکه مبادا زودتر از موعد بر سر قرار حاضر شوم، لحظهای تأمل کرده و دل را به دریا زدم و با زدن زنگ و شنیدن صدای صاحبخانه، وارد شدم؛ شاید تصور بسیاری از مردم از یک زوج قرآنی، افرادی سخت و منزوی است که نمیتوان خنده را بر لبهای آنها مشاهده کرد اما نه تنها این خانواده نگاهشان همراه با شادی و لبخند بود بلکه این شادی و نشاط را تا آخرین لحظه نیز به ما منتقل کردند.
برخورد و ارتباط این زوج قرآنی با یکدیگر نشانهای از مأنوس بودن آنها با کلام خدا بود، زیرا محبت و احترام در کلام و نگاهشان موج میزد و برخورد علی، تک ثمره زندگیشان که در دامن چنین پدر و مادری پرورش یافته بود، نمونهای برای اثبات این امر محسوب میشود.
فهیمهسادات موسوینیا که مدیرعامل مؤسسه بشارت وحی و مدیر انجمن قرآنی بانوان و عضو هیئت مدیره اتحادیه موسسات قرآنی خراسان رضوی و مدیر گروه قرآن دانشگاه آرمان رضوی است، در استانهایی همچون همدان، کرمان، زنجان، گلستان، سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی و جنوبی، اردبیل، ایلام، بوشهر و فارس اجرای تلاوت داشته است، وی همچنین مسئولیت کمیته فنی داوران بیش از ۵۰ دوره مسابقات سراسری را عهدهدار بوده است، قبل از شروع صحبت به صورت رسمی، از فرزندش علی که ۱۶ سال دارد، تشکر میکند و با خنده میگوید: دختر ندارم که پذیرایی کند، علی برای من پسری است که نقش دختر را نیز ایفا میکند.
علی در کنار مادرش جای میگیرد و فهمیهسادات موسوینیا از دوران کودکی خود اینگونه میگوید: سال ۱۳۵۶، در خانوادهای مذهبی و مأنوس با قرآن متولد شدم، مادرم، حاجیه خانم محل و پدر مردی جهادی بود و خاطرم هست از همان دوران کودکی، مراسم مذهبی در منزل ما بر پا میشد.
چند دهه قبل کلاسهای آموزشی قرآن برای دختران و بانوان مثل امروز برگزار نمیشد اما موسوینیا که در خانوادهای مذهبی متولد شده بود، از حدود پنج، شش سالگی با کمک و حمایت پدر و مادر قرآن را به شکل کامل فرا گرفت، در سن ۱۲ سالگی در حیاط منزل محفلی کوچک را برای آموزش به همسالان خود ترتیب داد و اینگونه بود که از همان سنین کودکی با کلام وحی همراه شد، همراهیای که تا به امروز نیز ادامه دارد.
حمید غلامی نیز مدیریت امور قرآنی مؤسسه فرهنگی آموزشی پژوهشی مفتاح، مدیریت کمیته تبلیغات و روابط عمومی جمعیت قرآنی استان تهران و مدیریت قرآن و عترت اتحادیه پایانههای مسافربری کشور را بر عهده دارد، همچنین به اجرای برنامههای مختلفی در صداوسیمای خراسان رضوی و شبکه قرآن نیز میپردازد.
وقتی با وی همکلام شدیم دریافتیم که این زوج نقاط مشترک بسیاری را از همان دوران کودکی تا زمان حال داشتهاند که یکی از این نکات، فراگیری قرآن در سن پنج، شش سالگی و مدیریت یک محفل در سن ۱۲ سالگی است؛ او که سال گذشته مدیریت فرهنگسرای قرآن و عترت مشهد را عهدهدار بوده است، در این خصوص میگوید: از اوان کودکی به قرآن علاقه بسیار زیادی داشتم و به صورت مداوم با پدرم در محافل، تکایا و حسینیهها رفته و تلاوت قرآن انجام میدادم؛ هنوز از خاطرم نرفته است روزی به همراه پدرم در یکی از محافل قرآنی شرکت کردم و تلاوتی را به سبک عبدالباسط انجام دادم که این تلاوت مورد استقبال و تشویق حاضران قرار گرفت.
وی در محافل متعددی شرکت میکرد و زیر نظر اساتیدی همچون مرحوم حاج احمد هروی(روخوانی تا تجوید تخصصی)، مرحوم محمدکاظم حسنزاده(بخشی از نغمات و صوت و لحن) و حاج حسین علمی(روش جلسهداری و تلاوتهای مجلسی) را فراگرفت، مرحوم هروی معتقد بود اگر من تدریس را عهدهدار شوم بر فراگیری قرآن مسلطتر خواهم بود لذا در یکی از جلسات به دلیل مسافرت، مسئولیت برگزاری کلاس و این محفل قرآنی را در سه ماه تابستان بر عهده من گذاشت، این در حالی بود که تنها ۱۲ سال داشتم.
برگزاری کلاسهای حمید غلامی در سنین نوجوانی به این محفل محدود نشد بلکه او چند سال بعد نیز در حالی که خود دانشآموز پایه سوم دبیرستان بود، مسئولیت آموزش قرآن را این بار به گونهای متفاوت آن هم در کلاس درس بر عهده گرفت، وی در این زمینه بیان میکند: معلم درس دینی و قرآن ما به دلیل سکته بستری شد و از آنجا که من همواره مراسم و تلاوت صبحگاهی را اجرا میکردم مسئولیت آموزش قرآن مقطع اول دبیرستان به من واگذار شد؛ از شروط من برای پذیرفتن این امر اختیار تام در برگزاری کلاس و دادن نمرهها بود.
غلامی ادامه می دهد: برخی از قرآنآموزان هم از نظر جثه و هم سن و سال از من بزرگتر بودند، این ویژگیها باعث شد روز اول تدریس و کنترل کلاس برای من بسیار سخت باشد و هرگز از خاطرم نرود؛ برای ایجاد علاقه و تشویق دانشآموزان به سکوت، شروع به قرائت آیاتی چند از کلامالله مجید کردم، آن هنگام به دلیل جاذبه تلاوت، کلاس را سکوت فراگرفت؛ مدیر مدرسه برای سرکشی به سالن آمد و هنگامی که با سکوت سالن مواجه شد گمان کرد دانشآموزان از کلاس خارج شدهاند، از این رو بدون در زدن وارد کلاس شد و دانشآموزان و سکوت آنان را مشاهده کرد؛ هنوز از خاطرم نرفته است که آن سال برای تدریس من در مدرسه، هماهنگیهای لازم با آموزش و پرورش انجام شد و حقالزحمهای را نیز برای من در نظر گرفتند.
در ادامه فهیمهسادات موسوینیا بهشت گمشده خود در کره خاکی را شرکت در کلاسهای استادش خانم نقیبی میداند، و از آرزوهای خود که تحقق آن را در آن دوران محال میدانست، میگوید: روزی در مدرسهام استاد پناهی را برای قرائت قرآن دعوت کرده بودند و من آرزو کردم که ای کاش من هم میتوانستم همچون ایشان زیبا و روان بخوانم و قاریان بزرگ و برجسته کشور را از نزدیک ببینم و حالا برخی از مادران نزد من آمده و آرزو میکنند که ای کاش فرزند ما مثل شما باشند.
او در پاسخ به سؤالم راجع به آرزوی خانواده برای شغل و حرفهاش با لبخندی که نشان از اشتیاق وی برای تجدید خاطرات دوران کودکیاش بود، اینگونه بیان میکند: خانواده من نیز مثل سایر خانوادهها همیشه آرزو داشتند تک دخترشان پزشک شود و اتفاقا من سال اول، کنکور رشته پزشکی قبول شدم اما به دلیل ازدواج و تشکیل خانواده و تشکیل نخستین کلاسهای قرآنی آستان قدس از ادامه تحصیل در این رشته سر باز زدم.
در این زمان که به او خیره شدم هیچگونه پشیمانی و ندامتی در چشمهای او دیده نشد، این قاری در ادامه بیان کرد: من از ادامه دادن تحصیلات دانشگاهی باز ماندم با این وجود خداوند نعمت و برکت را با تأسیس کلاسهای آموزشی قرآن، در حرم امام رضا(ع) روانه زندگی من کرد و اجر احساس تکلیف من نسبت به برگزاری کلاسها و ادای دین به عنوان مربی و معلم قرآن را، در کسب نمره قبولی شاگردانم در آزمون مربیان قرآن حرم رضوی(ع) به من عطا کرد.
با این حال فهیمه سادات موسوینیا بعد از حدود ۱۰ سال رشته تاریخ اسلام را در مقطع کارشناسی گذراند و بلافاصه از کنکور کارشناسی ارشد موفق بیرون آمد و در رشته نهج البلاغه ادامه تحصیل داد؛ او بعد از اتمام دوره ارشد در کنکور دکترای سال ۹۱ پذیرفته شد.
او که حالا با افتخار به همسرش و ثمره زندگیشان علی، نظر میکند، گویی با خدا معامله کرده است و از تشکیل این زندگی مشترک ابراز خشنودی میکند؛ من در عمق نگاه او خانوادهای را دیدم زیر سقفی از کلام خدا، و چه زیباست خانوادهای با سمفونی عشق به قرآن، زندگی را بنا کنند، آن هنگام که پروردگار نیز بندگانش را برای چنگ زدن به ریسمان الهی فرا میخواند.
فهیمهسادات موسوینیا که برای برگزاری محفل شهادت حضرت زهرا(س) برای اجرای برنامه دعوت شده بود، خاطرهای را از این برنامه در ذهن دارد؛ او در این خصوص چنین میگوید: در پایان برنامه به عنوان نماینده حرم امام رضا(ع) معرفی شدم، بعد از پایان برنامه تمام حضار برای عرض سلام به امام مهربانیها یکی یکی نزد من آمدند که به علت جمعیت زیاد، نزدیک سه ساعت منتظر ماندم تا این التماس دعاها به پایان برسد؛ در میان جمعیت دختری شش ساله توجهم را به خود جلب کرد؛ آن دختر با تضرع و زاری زیارت حرم رضوی را آرزو میکرد؛ چند ماه بعد به همت خادمان آستان قدس و همکاری این مجموعه شرایط برای سفر این دختر به همراه مادرش به مشهد و تشرف به حرم رضوی فراهم شد.
در ادامه علی غلامی ثمره این ازدواج قرآنی، سر به زیر انداخته و با افتخار از خانواده عجین شده با قرآنش میگوید: فضای معنوی در خانواده ما موج میزند و هرگز دوست ندارم خود را در شرایط دیگری جز خانواده خود متصور شوم زیرا در غیر این صورت گویی خودت را در شرایط موجود نادیده میگیری.
همزمان با شروع به صحبت کردن او علامت تعجبی در ذهن من شکل میگیرد چرا که علی در مقایسه با هم سن و سالان خود کمی پخته و جا افتادهتر حرف میزند، وی در مورد تغییر سلایق عصر جدید اینگونه سخن میگوید: در زمان پدران و مادران ما الگوهای رفتاری و سلایق به گونهای دیگر بوده است و برای این امرنمیتوان به نهاد و ارگان خاصی خرده گرفت زیرا که این علایق و الگوسازی را خانوادهها به وجود میآورند و بنیان و پایه اصلی هر فرد را خانواده او تشکیل میدهد.
او در گذشته حضور بیشتری در فعالیتهای قرآنی داشته است و اکنون به علت فشرده بودن کلاسهای فوق برنامه درسی زمان کمتری برای شرکت در مراسم و فعالیتهای قرآنی دارد؛ در سابقه او حضور در کلاسهای استاد معینی به چشم میخورد، همچنین در مسابقات قرآن سازمان تبلیغات اسلامی، قرائت را بر عهده داشته و در مسابقات قرآن جشنواره امام رضا(ع، دو بار مقام اول را کسب کرده است.
علی به واسطه پدر و مادری فعال در عرصههای اجرایی، عضو کوچک یکی از نمایشگاههای بینالمللی قرآن تهران بود، او در همین سال بخشی از کار رایانهای نمایشگاه را به دلیل اشتیاق خود دنبال میکرد، به گونهای که بسیاری از غرفهداران در این زمینه از او کمک میگرفتند؛ این در حالی است که برای آموختن کامپیوتر به هیچ کلاس خاصی مراجعه نکرده و آموزش را از بازیهای رایانهای آغاز و سپس به سایر برنامهها رسیده است.
خانواده، فراموشخانه رنجهای روزانه و کانون عبودیت پروردگار است، آنجا که در آیه ۲۱ سوره مبارکه روم آمده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ، و از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعا نشانههایى است»؛ و چه خوب است در این کانون همسران پلی باشند برای رسیدن به اهداف و آرزوهای یکدیگر؛ این خانواده قرآنی نیز به اذعان خودشان چنین همراهی را از یکدیگر دیدهاند به گونهای که موسوینیا همه پیشرفت خود را حضور و همراهی همیشگی همسرش عنوان کرده و بیان میکند: حتی اگر یک ساعت همراهی همسرم در فعالیتهای قرآنی نبود، امروز چنین موفقیتی را قطعا به دست نمیآوردم.
منبع: ایکنا