فقه ویژه مدیران ۹

فقه ویژه مدیران (بخش۹)

تعریف بیت ‏المال‏

براى واژه بیت‏المال معانى زیر ذکر شده است:

– خزانه اسلام.

– مالى که همه مسلمانان در آن حقى (سهمى) داشته باشند.

– جایى که در آن مالى را گذارند که همه مسلمانان در آن حقى داشته باشند؛ و در عهد خلفا عبارت بود از خزانه دولت اسلام.

– خزانه دولت اسلام.

   از تعریف‏هاى فوق چنین استفاده مى‏شود که بیت‏المال در دوران گذشته جایى بود که اموال متعلق به مسلمانان (یعنى درآمدهایى که براى دولت اسلامى حاصل مى‏گردید)، تا هنگام توزیع و یا مصرف در آن نگهدارى مى‏شد.

   در روزگار ما، بیت‏المال به مفهوم نخستین آن یعنى جاى نگهدارى اموال عموم مسلمانان وجود ندارد و در زبان فارسى «نه به معناى جاى اموال، بلکه به معناى هر مالى است که همه مردم در آن سهم دارند و غالباً به اموال دولتى و عمومى گفته مى‏شود. چنان‏که مى‏گویند: «فلان چیز از بیت‏المال است»؛ و اگر کسى چیزى را بیت‏المال بخواند مقصودش این است که باید در نگهدارى آن کوشید تا همگان از فایده آن بهره‏مند گردند، یا مى‏خواهد بگوید که وى را نیز در آن حقى است و او نیز مى‏تواند از آن بهره ببرد. اما گهگاه، بیت‏المال به مال بى‏صاحب، یا مالى که مى‏توان در آن دست برد نیز اطلاق مى‏گردد.»

   بنابراین وقتى گفته مى‏شود بیت‏المال، یعنى اموال بیت‏المال، یا اموالى که به همه اقشار جامعه تعلق دارد و همگان در حفظ و نگهدارى آن مسؤولند، همان‏گونه که در آن حق نیز دارند. به عبارت دیگر بیت‏المال به مالى گفته مى‏شود که مالک خصوصى ندارد و همگان در استفاده از آن سهیم‏اند.

   نکته شایان یادآورى این است که در دوران گذشته به دلیل اندک بودن شمار کارگزاران دولتى و عمومى، بیت‏المال به‏طور فراگیر در اختیار و دسترس همگان نبود و تنها شمار معدودى مستقیماً با آن سر و کار داشتند. اما پیشرفت و پیچیدگى روز افزون زندگى اجتماعى در روزگار کنونى، شرایطى را فراهم آورده که حتى در مواردى تفکیک اموال عمومى از اموال شخصى دشوار است، چنانکه گاه با آن که در نظر اول، اموال، شخصى تلقى مى‏شود باز هم با اموال و منافع همگانى توأم است.

   براى نمونه اسکناس و سکه را در نظر بگیریم: درست است که پول هرکس متعلق به خود اوست، ولى امروزه براى چاپ اسکناس و ضرب سکه هزینه‏اى از بیت‏المال پرداخت مى‏گردد که استفاده نادرست از آنها، موجب افزایش این هزینه‏ها مى‏گردد. مثال دیگر: درست است که امروزه همه بهره‏مندان از نعمت آب، برق و گاز و دیگر امکانات زندگى شهرى، هزینه مصرفشان را خود مى‏پردازند، ولى این به معناى جواز اسرافکارى و زیاده‏روى در مصرف نیست. زیرا گذشته از آن که اسراف در شرع مقدس امرى نکوهیده است، موجب ضرر و زیان به عامه مردم نیز مى‏باشد.

   روشن است که این ارتباط همگانى بر ضرورت حفظ و نگهدارى بیت‏المال از سوى عموم مردم مى‏افزاید و دقت هر چه بیشتر در استفاده از اموال عمومى را مى‏طلبد.

 تاریخچه پیدایش بیت ‏المال‏

   بدون تردید دولت‏هاى بزرگ و صاحبان تمدن‏هاى کهن پیش از اسلام، مثل ایران و روم از سازمان‏هاى مالى نسبتاً گسترده‏اى بهره‏مند بوده‏اند، ولى اعراب، به دلیل ساده بودن شکل زندگى‏شان و نیز نداشتن دولتى فراگیر و متمرکز، از نهادى به نام خزانه، بیت‏المال و یا چیزى همانند آن بهره‏اى نداشته‏اند. عموم مردم به‏صورت قبایل جداگانه زندگى مى‏کردند و میزان درآمدشان، غالباً از اندازه تکافوى زندگى ساده صحرانشینى فراتر نمى‏رفت.

   وضعیت شهرهاى مکه و یثرب (مدینه) که اوّلى با تجارت و دومى به‏خاطر زراعتش چند گامى به مدنیت نزدیک‏تر بودند نیز به‏گونه‏اى نبود که سیستم مالى ویژه و ممتازى فراتر از سیستم اقتصادى بدوى میان مردم پدید آورد. به هر حال قدر مسلم این است که در دوران پیش از اسلام وجود نهاد مالى‏ ویژه‏اى میان مردم شبه جزیره عربستان گزارش نشده است. اما پس از ظهور اسلام، زندگى اجتماعى و سیاسى مردم جزیرهالعرب دستخوش دگرگونى شد: ماهیت جنگ و صلح و دوستى و دشمنى با گذشته تفاوت کرد؛ نظام پراکنده قبیله‏اى جایش را به یک تشکیلات سیاسى منسجم و متمرکز داد؛ بر روابط اجتماعى ارزش‏هاى نوینى حاکم شد و مقررات تازه‏اى وضع گردید و زمینه تأسیس نهادهاى جدیدى،- از جمله «بیت‏المال»- فراهم آمد.

   بارى در هنگام هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله از مکه به مدینه و استقرار مسلمانان در این‏شهر، وضعیت مالى و اقتصادى‏شان بسیار بدبود. آنچه مهاجران از مکه با خود همراه آورده‏بودند، از اندازه یک تن‏پوش ساده و اسلحه شخصى فراتر نمى‏رفت. وضعیت انصار نیز چندان خوب نبود و در تنگناى شدید مالى قرار داشتند، چنان‏که این موضوع از هدایایى که در نخستین شب ورود پیامبر صلى الله علیه و آله به شهرشان براى آن حضرت آوردند، به‏خوبى دانسته مى‏شود.

   زید بن ثابت در این باره مى‏گوید:

   هنگام فرود آمدن پیامبر صلى الله علیه و آله در خانه ابو ایوب، نخستین هدیه را براى ایشان من بردم و آن سینى‏اى بود از نان ترید شده در شیر و روغن. گفتم: این سینى را مادرم فرستاده است. فرمود: خداوند به تو برکت دهد. آنگاه یارانش را فراخواند و همگى از آن طعام خوردند. پس از آن سینى سعد بن عباده رسید که مقدارى ترید و گوشت با استخوان بود.

   از این گزارش معلوم مى‏شود که در میان انصار، از افراد ثروتمند خبرى نبوده و نخستین پذیرایى کننده مسلمانان تازه وارد، یک بیوه زن تهیدست بوده است. با وجود این، پس از پیوند مستحکمى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله میان مهاجران و انصار پدید آورد، آنان هر چه داشتند در طبق اخلاص نهادند و به یاران تازه وارد و برادران دینى‏شان تقدیم داشتند و آنان را در مال خود شریک ساختند.

   مدتى به همین منوال سپرى گشت تا آن که دوران گسترش اسلام فرا رسید و مسلمانان به قصد ترویج دین مبین در جاى جاى سرزمین حجاز به حرکت درآمدند. این خیزش که در قالب «جهاد» صورت مى‏گرفت، منجر به درگیرى با نیروهاى کفر مى‏گردید و غنایم حاصل از آن بهره جهادگران مى‏شد. غنایم که در آغاز بسیار اندک بود، نخستین منبع درآمد دولت اسلامى مدینه به‏شمار مى‏آمد و نیازمندى‏هاى سربازان اسلام از طریق آنها تأمین مى‏گشت. نکته شایان ذکر این که اندک بودن غنایم و نیاز مالى شدید مسلمانان، موجب تقسیم هر چه سریع‏تر آنها مى‏گشت و نگهدارى اموال، تنها جنبه موقتى داشت.

   شواهد و مدارک تاریخى نشان مى‏دهد که در طول دوران پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وضعیت به همین منوال بوده است، یعنى غنایمِ اندک و تقسیمِ سریع بود. لزوماً هم چنین نبود که اموال، نخست به مدینه انتقال یابد و سپس تقسیم شود. بلکه بیشتر، این کار در همان میدان جنگ انجام مى‏پذیرفت. اندیشه ایجاد بیت‏المال هنگامى پدید آمد که دامنه فتوحات اسلامى به بیرون از شبه جزیره عربستان کشیده شد. زیرا از آن پس بود که اموال غنیمتى، خراج و جزیه، سیل‏آسا به‏سوى مدینه، که مظهر دیانت و تقوا بود، سرازیر شد. مردمى که پیش از آن در تنگناى شدید معیشتى به‏سر مى‏بردند، اینک اموالى را در پیش روى مى‏دیدند که طریقه شمارش، تقسیم و نگهدارى آن را هم نمى‏دانستند. پس از آن که سرزمین‏هاى مصر، عراق و شام به تصرف مسلمانان درآمد، چنان مالى به مدینه سرازیر شد که خلیفه دوم را مات و مبهوت ساخت. نقل شده است که ابوهریره اموالى را از بحرین نزد خلیفه آورد و از او خواست که آن را تحویل بگیرد.

   وى از مقدارش پرسید و او پاسخ داد: پانصد هزار درهم. عمر که شاید تا آن روز تصور چنین مبلغى را هم نکرده بود، به شگفت آمد و گفت: «آیا مى‏دانى پانصد هزار درهم چقدر است؟» گفت: آرى، صد هزار، پنج بار».

   با وجود این او فکر کرد که ابوهریره خواب‏آلود است؛ و گفت: «برو شب را بخواب و فردا صبح اموال را نزد من بیاور». ابوهریره نیز چنان کرد و فرداى آن شب اموال را نزد عمر بُرد.

   خلیفه پس از آگاهى نسبت به میزان اموال یاد شده دچار تردید شد و احتمال داد که از راه نامشروعى گرد آمده باشد. از این رو پرسید: «آیا این مال از راه پاک به‏دست آمده است؟» و ابوهریره پاسخ داد: «من جز این چیزى نمى‏دانم». آنگاه خلیفه چونان کسى که ذوق زده شده باشد فریاد زد: «اى مردم! مال فراوانى رسیده است، اگر بخواهید برایتان پیمانه کنیم پیمانه مى‏کنیم؛ اگربخواهید شمارش کنیم. مى‏شماریم؛ و اگر بخواهید وزن کنیم، وزن مى‏کنیم». در این میان بحث شیوه نگهدارى و تقسیم اموال پیش آمد و یکى از حاضران عنوان کرد که بهتر است این اموال در جایى نگهدارى شود و براى افراد نیز مقررى تعیین گردد، و سپس به‏تدریج در اختیار آنان قرار گیرد.

   خلیفه نیز این نظر را پذیرفت و به این ترتیب بیت‏المال تأسیس گردید.

   درباره چگونگى تأسیس بیت‏المال روایت دیگرى نیز نقل شده است.

   گویند که خلیفه دوم قصد اعزام لشکر کرد. هرمزان ایرانى که در آنجا حضور داشت، از خلیفه پرسید که اگر چنانچه لشکریانى که براى رفتن به میدان جنگ حقوق گرفته‏اند، از رفتن سرباز بزنند، او از کجا مى‏داند؟ پس بهتر است دیوانى تشکیل دهد و نام افراد و میزان حقوق دریافتى‏شان را در آن ثبت کند تا در هنگام ضرورت بدان مراجعه شود. عمر نیز این رأى را پذیرفت و دستور تشکیل دیوان بیت‏المال را صادر کرد.

منبع: موسسه قرآنی تسنیم لنجان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک عنوان را درج کنید * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.